کتاب، یار مهربان یا رفیق ناباب؟! ، نگاهی به صندلی مطالعه در مدارس
به گزارش طفره، کتاب خانه هایی در تصرف عنکبوت، معلمان بیگانه با ادبیات کودک و مطالعه، دروس فارسی کتاب گریز و... خلاصه ای از شرایط ترویج مطالعه در مدارس ماست که در این گزارش به آن ها پرداختیم.
گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران؛ نرگس مهراجی؛ روز اول سال تحصیلی می گویند:هر کتابی که در خانه نمی خواهید هدیه کنید به کتابخانه مدرسه! و حکایت طبقات کتابخانه مدرسه ها می گردد جایی برای انبار کردن کتاب های متروک هر خانه.
کتابخانه مدرسه برای بسیاری از ما، محلی بود که نیمی از آن در تصرف کتاب های یاری آموزشی و تنها علت برای حضور همان معدود دانش آموزها در کتابخانه و نیمه دیگر آن صندلی کتاب های متفرقه قدیمی خاک خورده و بی طرفدار که انگار از خانه ها رانده شده بودند، با نظارت همیشگی کتابدارها! نه از کتاب های خوش رنگ و لعاب و تازه خبری بود و نه از کتابداری که یک کتابخوان حرفه ای باشد.
کتابخانه های مدارس بخشی از حقیقت قصه ترویج مطالعه و صندلی کتابخوانی در مدارس ماست؛ کتابخوانی در مدارس نباید محدود به کتابخانه باشد بلکه باید به عنوان یک رویکرد در تمام کلاس ها و فعالیت ها جاری باشد اما این اتفاق رخ نمی دهد. حجم زیاد دروس آموزشی فرصتی برای کتاب خواندن باقی نگذاشته، در مدرسه به ما می گویند بخوانیم اما چه بخوانیم؟ فقط درس تا غول بی شاخ و دم کنکور را از سر بگذارانیم. خیلی اوقات اگر کتاب های متفرقه در دست دانش آموزها ببینند فریاد نچ نچ سر می دهند که مگر مدرسه جای داستان و کتاب های غیر درسی است؟ از طرفی خانواده ها حاضرند برای حل نشدن چند مسئله ریاضی معلم را بازخواست نمایند اما برای نخواندن کتاب های غیردرسی، دنبال پاسخی نمی گردند. در این مجال، قرار است کمی درباره کتابخوانی و شرایط مطالعه و ادبیات کودک و نوجوان در مدارس حرف بزنیم.
کودک گریزی در نظام آموزشی
اگر بخواهیم درباره صندلی کتاب خوانی و ادبیات کودک و نوجوان در مدارس بگوییم باید کمی به عقب برگردیم، اینکه مشخصا کودک و نوجوان در نظام تعلیمی و تربیتی کشور ما چه صندلیی دارد و چه تعریفی از این گروه سنی ارائه شده. آیا اصلاً کودکی و نوجوانی برای نظام آموزشی ما مسئله است یا خیر؟
اگر موضوعیت داشته باشد، طبعا نظام آموزشی برنامه ای را برای ادبیات کودک و داشتن خوراک فکری و فکری مورد احتیاج آن ها پیش بینی می نماید، اما شواهد و مصادیق نشان می دهد کودکی کردن در نظام آموزشی ما ارزشی ندارد. متون درسی و محتوای آموزشی، کودکی را چیزی فراتر از دوران گذار نمی داند و می توان شواهدی را یافت که کوشش می نماید کودک گریز باشد و بچه ها را به دنیای بزرگسالی دعوت کند.
برای مثال بازی کردن، تمرکز کوتاه و تنوع طلبی از ویژگی و خصلت های شخصیتی بچه ها است، اما در متون درسی مطالبی را می بینیم که دقیقاً این صفات بچه ها را نقض می نماید.
درس کوشا و نوشا را به خاطر بیاورید ، دو پرنده با خصلت های اخلاقی گوناگون ، یکی از آن ها دنبال تنوع و شیطنت و بازی و دیگری اهل یادگیری و کار و حرفه، در نهایت پیروز این قصه نوشا بود؛ داستانی که مصداق شاخص کودک گریزی است؛ انگار از کودک می خواهیم که کودکی نکند و در دنیای بزرگسالی قدم بگذارد.
به طور کلی محتوای کتاب های آموزشی به خصوص درس فارسی به گونه ای است که بر روی پرسشگری، تصویرسازی و کنجکاوی بچه ها ،خط بطلان کشیده و به بچه ها اجازه نمی دهد کودکی نمایند. از محتوای درسی متاسفانه مثال های این گونه در راستای کودک گریزی بسیار یافت می گردد؛ بر همین اساس نمی توان در نظام آموزشی در پی صندلی ویژه برای ادبیات کودک و نوجوان باشیم؛ چون اساسا از کودکی و نوجوانی تعریفی دیگر ارائه می دهند و بیشتر کوشش می نمایند کودک و نوجوان از این مرحله عبور نموده و به بزرگسالی برسد.
از طرفی دیگر تقریبا تا به امروز نشده که ما درباره ادبیات بچه ها و نوجوانان و ترویج مطالعه در این گروه سنی صحبت کنیم و سخنی از تاثیر کنکور به میان آورده نگردد . نظام آموزشی ما نظامی رقابت محور است و قرار است بچه ها و نوجوانان برای یک رقابت سخت یعنی کنکور آماده شوند و این موضوع چنین باوری را القا می نماید که در چنین نظامی جایی برای دیگر مطالعه مطالب غیر درسی باقی نمی ماند.
نشان دادن به جای چشاندن
البته نظام آموزشی می گوید کوشش هایی در راستای ترویج مطالعه انجام داده و چه کسی می گوید ما کتابخوانی برایمان مهم نیست؟
یکی از اقداماتی که درجهت معرفی کتاب صورت گرفته، لیست معرفی نامه انتها کتاب است.در انتها کتاب های فارسی مقطع دبستان، لیستی از عناوین پیشنهادی کتاب ها برای مطالعه معلم ها و دانش آموزان قرار داد . لیستی که به روز نیست و بسیاری از آن ها حتی برای تمام معلم ها قابل دسترس نیست.به جز این مسئله معمولا یکی از سرفصل های کتاب فارسی درباره مطالعه یا کتاب است اما به زبان کودک و نوجوان نیست، نگاه بزرگسالانه در آن ها وجود دارد و به جای چشاندن لذت مطالعه، صرفا درباره آن حرف می زنند و به نظر نمی رسد دانش آموزی به وسیله کتاب های درسی در پی کتاب خواندن رفته باشد؛ این موضوعات برخاسته از همان نگاه بزرگسالانه حاکم بر برنامه ریزی درسی است.
علاوه بر این، رقابت محور بودن نظام تعلیمی ما در برنامه های ترویجی مطالعه در قالب مسابقه و پویش کتابخوانی رخ نشان می دهد؛ اتفاقی که از نظر مروجان و تسهیل گران نامطلوب به نظر می رسد؛ از قضا در دوران شیوع پاندمی کرونا، فعالیت ها و مسابقات نوروزی کتابخوانی افزایش یافت؛ درحالی که کتاب خواندن احتیاجمند آزادی در انتخاب و رعایت اصلی به نام لذت ادبی است که این قبیل مسابقات این صفات را نادیده می گیرند.
کتاب، یارمهربان یا رفیق ناباب؟!
با عبور از این قبیل اقدامات آموزش و پرورش، این نظرات از زبان معلم ها زیاد شنیده می گردد که حجم کتاب های درسی برای بچه های دبستانی متعادل به نظر نمی رسد و ما موظفیم کتاب های درسی را تمام کنیم و دائما نگرانیم که مبادا با کمبود زمان روبرو شویم؛ در این میان نمی توانیم از کتب غیر درسی استفاده کنیم یا مثلا اینکه نتیجه کار ما با کتاب های درسی سنجیده می گردد، نه داستان و قصه و ادبیات! در مقابل این صحبت معلمان آیا اساسا مطالعه کتاب های غیردرسی، امری اضافه بر سازمان شمرده می گردد و جایی در نظام آموزشی ما ندارد؟
برای دریافت پاسخ این سوال پای صحبت تعدادی از معلم های مقطع ابتدایی نشستیم، البته معلم هایی که در برنامه تدریسشان، مطالعه داستان و معرفی کتاب های غیر درسی از صندلیِ ویژه ای برخوردار است؛ به اعتقاد آن ها، طیف وسیعی از معلم های مقطع ابتدایی شناخت درستی از ادبیات کودک و نوجوان ندارند؛ لذت آن ها را نچشیده اند و کتاب ها را نمی شناسند و همین باعث میگردد کتاب های غیر درسی و آثار ادبیات کودک را اضافی بشمارند.
از دلایل اصلی این نوع نگاه ، وجود جریانی به نام کتب درسی مشترک و الزامی است؛ مسئله ای که به اعتقاد معلم ها آن ها را محدود نموده درحالی که اگر چیزی به نام کتاب های درسی مشترک وجود نداشت و معلم ها می توانستند آزادانه منابع درسی خود را انتخاب نمایند قطعاً از کتاب های مختلف بهره می گرفتند و نسبت به کتاب های غیر درسی ناآشنا و ناآگاه نبودند اما همچنان می توان از کتاب های غیر درسی برای نشاط آفرینی و پیشبرد مطالب آموزشی بهره گرفت؛ مطالعه کتاب کودک،مهارتی است که به آموزش احتیاج دارد اما متاسفانه طیف وسیعی از معلم ها از آن برخوردار نیستند.
بیگانه با ادبیات کودک
باتوجه به این گفته معلمان این پرسش در فکر شکل می گیرد که آموزش و پرورش در راستای آشنایی معلم ها با این موضوع، برنامه ای پیش بینی نموده یا خیر؟
در دانشگاه فرهنگیان، برای دانشجویان آموزش ابتدایی دو واحد ادبیات کودک و نوجوان در نظر گرفته شده ؛ برای آگاهی از جزئیات این واحد درسی با تعدادی از دانشجویان آموزش ابتدایی مصاحبه کردیم. آنچه که از پاسخ های آن ها دریافت می گردد این است که واحد ادبیات کودک و نوجوان عموما با اساتید این شاخه از ادبیات ارائه نمی گردد و بسیاری از اوقات به اساتید ادبیات بزرگسال و معلم های ادبیات سپرده می گردد و به همین دلیل حتی این واحد درسی، اهمیت و کاربرد ادبیات کودک و نوجوان را به دانشجویان منتقل نمی نماید؛ حتی یکی از دانشجویان این رشته می گوید:استاد این درس با آثار امروزی کودک و نوجوان و ناشران تخصصی این حوزه آشنا نیست. اگرچه ادبیات کودک و نوجوان جزء رشته های نوپا در کشور ما محسوب می گردد اما کارشناسان و اساتید این حوزه کم نیستند؛ با این حال ارتباطی میان دانشگاه فرهنگیان و نهادهای فعال در حوزه ادبیات کودک برقرار نیست؛ کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان به عنوان یک مرکز پیشرو در ادبیات کودک از مربیان تقریبا خوبی در زمینه تسهیل گری و قصه گویی برخوردار است ولی میان کانون و دانشگاه فرهنگیان پیوندی وجود ندارند.
در میان صحبت های معلمان مقطع ابتدایی هم این گلایه زیاد شنیده می گردد که آموزش پرورش هیچ دوره ضمن خدمتی در زمینه قصه گویی، مطالعه داستان و ادبیات کودک و نوجوان تعریف ننموده؛ در واقع، دانشگاه فرهنگیان و آموزش و پرورش مانند جزیره هایی هستند که به تنهایی فعالیت می نمایند و هیچ گونه ارتباطی با سایر مراکز تخصصی ادبیات کودک و نوجوان ندارند.
اگرچه تعداد بسیاری از مدارس کشور، کتابخانه های مطلوبی ندارند و حذف نقش کتابدار از مدارس بر کمرنگ تر شدن نقش کتاب خانه ها دامن زد اما در این میان معلمان می توانند در راستا ترویج مطالعه قدم های مهمی را بردارند و مطالعه را به یک رویکرد تبدیل نمایند؛ مصاحبه با معلمان و دانشجوهای این شاخه نشان می دهند فعالیت های منسجمی در این زمینه از سوی آموزش و پرورش انجام نمی گردد؛ حال اگر مدارس یا معلمانی هستند که از کتابخانه خوبی برخوردارند و به کتابخوانی به چشم یک رویکرد نگاه می نمایند، این اتفاق برخاسته از علایق و دغدغه های شخصی است و به نظام آموزشی ما هیچ ارتباطی ندارد؛ در حالی که تبدیل شدن آن به یک رویه، احتیاج نظام آموزشی و تربیتی ماست.
منبع: خبرگزاری دانشجو